برای هواپیماهای جنگی، این یعنی فرار از دست رادار (و البته بقیه سنسورها). هواپیماهای رادارگریز به لطف شکل‌دهی دقیق و استفاده از مواد خاص، به سختی توسط رادار شناسایی میشن و این یه برتری حیاتی بهشون میده. یه هواپیمای رادارگریز ایده‌آل با کنترل «اثر حرارتی» خودش، شانس دیده شدن توسط سنسورهای فروسرخ رو هم کم می‌کنه. علاوه بر این، انتشار انرژی الکترومغناطیسی از طریق رادیوها و سنسورهاش رو هم با دقت مدیریت می‌کنه تا لو نره.

با اینکه نگهداری‌شون سخته، گرونن و باعث میشن از یه سری چیزای دیگه بزنی، اما فناوری رادارگریزی می‌تونه یه برتری تعیین‌کننده باشه. این شما و این هم ده تا از بهترین هواپیماهای جنگی رادارگریز دنیا:


۱۰: سوخو-۵۷ «فِلون»

جنگنده تاکتیکی رادارگریز فدراسیون روسیه، سوخو-۵۷ هست که ناتو بهش لقب «فِلون» (جنایتکار) رو داده. از نظر بعضی از کارشناس‌ها، ادعاهای عجیب و غریبی که سازنده و رسانه‌های دولتی روسیه مطرح می‌کنن با تعداد کم این هواپیما، توانایی‌های رادارگریزی احتمالی‌ش و شواهد ناچیز از استفاده واقعی‌ش تو میدون نبرد، جور درنمیاد.

این جنگنده بر اساس تجربه‌هایی که از سری موفق سوخو-۲۷ «فلانکر» (هواپیمای جنگی چندمنظوره بزرگ) به دست اومده ساخته شده. فِلون محفظه‌های داخلی جاداری داره و مثل فلانکر، سوخت زیادی حمل می‌کنه که احتمالاً باعث میشه بردش از F-22 رپتور بیشتر باشه. سلاح‌هایی که بیرون بدنه حمل بشن می‌تونن رادارگریزی رو خراب کنن، هرچند محفظه داخلی بزرگ به معنی یه هواپیمای بزرگتر برای همون ماموریت‌هاست.


سوخو-۵۷ به لطف ترکیبی از آیرودینامیک پیشرفته، تغییر بردار رانش و نسبت قدرت به وزن بالا، قدرت مانور فوق‌العاده‌ای داره. هنوز معلوم نیست که آیا سوخو-۵۷ اونقدر جهش بزرگی توی قابلیت‌هاش نسبت به سوخو-۳۵ قدیمی‌تر (که خودش قرار بود فاصله بین فلانکرهای قدیمی و فلون رو پر کنه) داشته که هزینه خیلی بالاترش رو توجیه کنه یا نه. سوخو-۵۷ هنوز به تولید انبوه نرسیده و حتی ممکنه به خاطر کمبود بودجه، پروژه‌ش کلاً لغو بشه.

سطح رادارگریزی آمریکایی‌ها با دکترین روسی «آماده به رزم در شرایط سخت» سازگار نیست. در عوض، طراحیش بیشتر روی عملکرد بالا، مانورپذیری فوق‌العاده و یه قابلیت رادارگریزی ادعایی (با استفاده از آنتن‌هایی در لبه بال‌ها که میگن در باند L کار می‌کنن) تمرکز کرده. همکاری این جنگنده با یه پهپاد جنگی رادارگریز، یعنی سوخو S-70 Okhotnik-B، ممکنه بعضی از نقاط ضعفش رو پوشش بده.


۹: بوئینگ X-32

برنامه «جنگنده تهاجمی مشترک» در نهایت به F-35 لایتنینگ ۲ امروزی ختم شد، اما قبل از اون، یه رقیب تجاری رو شکست داد. دو تا طرح نمایشی برای برنده شدن تو این قرارداد فوق‌العاده پولساز با هم رقابت کردن: بوئینگ X-32 که قیافه عجیب و غریب و زشتی داشت و X-35 لاکهید مارتین که محافظه‌کارانه‌تر بود.

X-32B و X-35 علاوه بر رادارگریز بودن، باید توانایی برخاست و فرود عمودی رو هم به نمایش می‌ذاشتن. بوئینگ X-32B برای برخاست و فرود عمودی از دو نازل تغییر بردار رانش استفاده می‌کرد تا نیروی موتور رو به سمت پایین هدایت کنه (مثل جنگنده هریر که چهار تا نازل داشت)، اما به خاطر نسبت رانش به وزن نسبتاً پایینش، برای برخاست عمودی به مشکل خورده بود.


با تغییر مداوم نیازمندی‌های این هواپیمای جدید، X-32 برای تطبیق خودش به دردسر افتاد. یه چالش بزرگ برای X-32 وقتی بود که نیروی دریایی آمریکا یه قابلیت جدید خواست: اینکه هواپیما بتونه بعد از ماموریت، وزن بیشتری از سلاح‌ها رو با خودش برگردونه (معروف به bring-back). در حالی که طرح رقیب یعنی F-35 (که دم داشت) می‌تونست برای برآورده کردن این نیاز جدید تغییر کنه، X-32 نمی‌تونست سطوح کنترلی جدید رو بدون افزایش وزن شدید، توی بال دلتای خودش جا بده.

با این تغییرات، مشکلات مربوط به پلاستیک‌های پیشرفته جدید و اضافه وزن کل هواپیما، X-32 یه پروژه پردردسر بود. یه مدل دم‌دار از F-32 هم پیشنهاد شد، اما داشتن یه هواپیمای نهایی اینقدر متفاوت، برای مشتری‌هایی که از مدیریت یه عالمه ایده جدید ترسیده بودن، جذاب نبود. X-32B بیچاره حتی نمی‌تونست بدون برداشتن بعضی از قطعات برای کم کردن وزنش، به صورت عمودی بلند شه.


۸: چنگدو J-20

وقتی J-20 با اون ظاهر ترسناکش در سال ۲۰۱۷ وارد خدمت شد، چین دومین کشوری شد که جنگنده‌های رادارگریز بومی سرنشین‌دار رو عملیاتی کرد. J-20 بحث‌برانگیز بود و خیلی از کارشناس‌ها به قابلیت‌های رادارگریزیش شک داشتن، اما به احتمال زیاد خیلی کمتر از هواپیماهای معمولی برای رادارها قابل مشاهده‌ست.

J-20 برای یه هواپیمای رادارگریز، طراحی غیرمعمولی داره؛ برخلاف F-22 آمریکا، J-20 از طراحی کانارد-دلتا استفاده می‌کنه (تو طراحی کانارد، «دم» جلوی بال اصلی قرار می‌گیره) به جای اینکه مثل رپتور و سوخو-۵۷، یه جورایی طراحی دم‌دار-دلتا داشته باشه. علاوه بر این، برخلاف یوروفایتر تایفون، کاناردش به بال اصلی خیلی نزدیک نیست.


با اینکه بعضی‌ها معتقدن این پیکربندی نسبت به F-22 رادارگریزی کمتری داره، اما مزیت اصلی این طراحی، حمل سوخت خیلی بیشتر و امکان استفاده از محفظه سلاح طولانی‌تره. نتیجه نهایی می‌تونه یه هواپیمای چندمنظوره فوق‌العاده باشه که نقش تهاجمی خاصی داره و سلاح‌های بازدارنده منطقه‌ای حمل می‌کنه.

برد زیاد برای یه هواپیمای جنگی که تو منطقه وسیع هند و اقیانوس آرام عملیات می‌کنه، حیاتیه. به احتمال زیاد علاوه بر سلاح‌های ضدهوایی، موشک‌های ضدکشتی هم حمل می‌کنه. حجم زیاد سوختی که این طراحی داره می‌تونه یا برد بیشتری بهش بده یا مداومت رزمی طولانی‌تری، و این نشون میده که اگه مسلح باشه، می‌تونه نقش هوا به هوای دوربرد به عنوان سیستم ضد آواکس یا ضد تانکر سوخت‌رسان رو داشته باشه.


۷: لاکهید F-117 نایت‌هاوک

F-117 انقلاب رادارگریزی رو شروع کرد و معنی جدید کلمه «رادارگریز» رو وارد واژگان میلیون‌ها نفر کرد. با اینکه دقیقاً یه «جنگنده» نیست، خیلی‌ها اون رو به عنوان «جنگنده رادارگریز» می‌شناسن. لقب‌های دیگه‌ش شامل «جت سیاه»، «جن لرزان» و «سوسک» میشه.

F-117 طراحی زاویه‌داری داشت که از سطوح صاف تشکیل شده بود و امواج رادار رو به جهتی غیر از جهت رادار دشمن منعکس می‌کرد. برای کنترل دقیق هندسه هر قسمت خارجی هواپیما، هیچ شکل نامنظمی مثل بمب‌های خارجی یا دماغه گرد نمی‌تونست وجود داشته باشه، و نتیجه‌ش یه ظاهر شوم و یه کم فضایی بود.


لاکهید F-117 نایت‌هاوک در خفای کامل توسعه پیدا کرد، چون ظاهرش می‌تونست مفهوم انقلابی‌ش رو برای چشم‌های متخصص فاش کنه. تازه در سال ۱۹۸۸ تو یه کنفرانس مطبوعاتی با نمایش سریع یه عکس سیاه و سفید که کلی ویرایش شده بود، ازش رونمایی شد. در طوفان صحرا، عملیات متفقین علیه حمله صدام حسین به کویت در سال ۱۹۹۱ بود که F-117 به خاطر حملات دقیقش تو بغداد، جهانی شد. به نظر می‌رسید که در برابر پدافند عراق ایمنه و می‌تونه بمب‌ها رو با دقت بالایی پرتاب کنه.

سرنگونی یه F-117 بر فراز یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹، به شهرت شکست‌ناپذیرش لطمه زد. با اینکه رسماً در سال ۲۰۰۸ بازنشسته شد، F-117 هنوز برای آموزش خلبانان جنگنده و نیروهای پدافند زمینی آمریکا در زمینه مقابله با هواپیماهای رادارگریز در حال خدمته.


۶: بوئینگ «پرنده شکاری» (Bird of Prey)

هیچ هواپیمایی تا حالا به اندازه این «پرنده شکاری» فوق سری، خوش‌تراش و عمیقاً عجیب، آینده‌نگرانه به نظر نرسیده. حتی اسمش هم عجیبه، که از شباهتش به سفینه فضایی خیالی کلینگان‌ها گرفته شده. اینقدر سری بود که با وجود پرواز در سال ۱۹۹۶ (از منطقه ۵۱)، تا سال ۲۰۰۲ به صورت عمومی رونمایی نشد.

پیکربندی‌ش بی‌نهایت عجیب بود؛ یه بال مرغ دریایی با زاویه عقب‌رفتگی شدید که در انتهای هواپیما نصب شده بود، بدون هیچ سطح دمی، بدنه‌ای کشیده و قورباغه‌مانند و ورودی موتور که از دید رادارهای فضول، بالا و پشت کانوپی کابین خلبان پنهان شده بود.


۶: بوئینگ «پرنده شکاری» (Bird of Prey)

بعد از تست‌های روی زمین، خلبان آزمایش اول از پرواز با «پرنده شکاری» خودداری کرد، چون معتقد بود ناامنه. خلبان آزمایش دوم کار رو به دست گرفت و در ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۶ اولین پروازش رو باهاش انجام داد. شایعات زیادی در مورد آزمایش تکنیک‌های رادارگریزی بصری روی این هواپیمای ۳۰۰ مایل بر ساعتی وجود داشت. می‌گفتن با روشن کردن پوسته هواپیما، اون رو استتار می‌کردن.

«پرنده شکاری» دیدگاه جذابی رو در مورد یه راه حل خیلی متفاوت برای ساخت هواپیماهای کم‌پیدا (Low-Observable) ارائه داد. نبود سطوح دم برای رسیدن به بالاترین درجه رادارگریزی ضروریه، و در نبود دم، این بال مرغ دریایی بود که پایداری و کنترل جهت رو تضمین می‌کرد.


۵: نورثروپ/مک‌دانل داگلاس YF-23

با اینکه یکی از رادارگریزترین (شاید رادارگریزترین) و سریع‌ترین جنگنده‌هایی بود که تا حالا ساخته شده، دو نمونه YF-23 الان فقط یه مشت عتیقه‌ان که تو موزه نگهداری میشن. شکل خوش‌تراش و شبیه سفره‌ماهی، دم V شکل و بال‌های خاص YF-23 کاملاً با هواپیماهای رادارگریز بعدی متفاوته و نشون میده که طراحی جنگنده‌های رادارگریز می‌تونست مسیر دیگه‌ای رو طی کنه.

برای جایگزینی F-15 ایگل نیروی هوایی آمریکا، دو طرح برای اثبات ارزششون انتخاب شدن: YF-22 از شرکت‌های لاکهید، بوئینگ و جنرال داینامیکس و YF-23 از نورثروپ و مک‌دانل داگلاس. با وجود نورثروپ به عنوان رهبر جهانی در طراحی هواپیماهای کم‌پیدا (همونطور که تو بمب‌افکن B-2 نشون داده بود) و مک‌دانل داگلاس به عنوان سازنده بهترین جنگنده اون زمان دنیا یعنی F-15، به نظر می‌رسید این یه «تیم رویایی» باشه.


YF-23 اولین پروازش رو در ۲۷ آگوست ۱۹۹۰ انجام داد و خیلی زود نشون داد که یه طراحی فوق‌العاده درخشانه. این هواپیما به خوبی توانایی «سوپرکروز» (پرواز بهینه با سرعت مافوق صوت بدون استفاده از پس‌سوز) رو در سرعت‌های بالا به نمایش گذاشت و میگن که ردیابی‌ش با رادار فوق‌العاده سخت بوده. YF-23 پتانسیل این رو داشت که یه جنگنده ترسناک باشه.

نیروی هوایی آمریکا یه جنگنده رادارگریز خواسته بود و نورثروپ و مک‌دانل داگلاس هم همین رو تحویل دادن. اما YF-23 شاید بیش از حد روی رادارگریزی تاکید کرده بود، که احتمالاً چابکی و مانورپذیری جنگنده رو در مقایسه با F-22 رپتور به خطر انداخت.


۴: لاکهید مارتین F-35 لایتنینگ ۲

تجربه لاکهید مارتین با F-117 و F-22، این شرکت رو در موقعیت قدرتمندی برای برنده شدن در برنامه «جنگنده تهاجمی مشترک» قرار داد؛ برنامه‌ای برای ساخت یه جنگنده تاکتیکی جدید برای خدمت در نیروی هوایی، دریایی و تفنگداران دریایی آمریکا. اون‌ها قطعاً به تمام تخصص ممکن نیاز داشتن، چون F-35 یکی از پیشرفته‌ترین پروژه‌هایی بود که تا به حال تصور شده بود.

F-35 نه تنها باید رادارگریز می‌بود، بلکه باید در نسخه‌ای برای عملیات از روی ناوهای هواپیمابر (F-35C با بال‌های بزرگتر) و نسخه‌ای با قابلیت برخاست و فرود عمودی (F-35B) هم تولید می‌شد. تا قبل از اون، هیچ هواپیمای عملیاتی STOVL (برخاست کوتاه و فرود عمودی) که واقعاً قابلیت پرواز مافوق صوت داشته باشه، وجود نداشت (چندتا نمونه آزمایشی بودن ولی وارد خدمت نشده بودن، بعضی‌ها هم قابلیت مافوق صوت خیلی محدودی داشتن).


بنابراین F-35B نه تنها اولین هواپیمای STOVL مافوق صوت بود که وارد خدمت می‌شد، بلکه باید رادارگریز و قادر به عملیات از روی ناو هم می‌بود. این ترکیب از ویژگی‌ها به طرز ترسناکی بلندپروازانه بود، اما در نهایت به دست اومد. البته آرزوهای اولیه برای ساخت یه هواپیمای کم‌هزینه، قابل اعتماد و با نگهداری آسان، به واقعیت تبدیل نشد.

با ساخت بیش از ۱۰۰۰ فروند F-35، این هواپیما درصد عظیمی از کل هواپیماهای رادارگریز جهان رو تشکیل میده (نزدیک‌ترین رقیب فعلی از نظر تعداد، J-20 با کمتر از ۲۳۰ فرونده). F-35 لایتنینگ که گرون، بحث‌برانگیز و خیلی پرطرفداره، حکم «فورد مدل T» هواپیماهای رادارگریز رو داره و اون‌ها رو از یه حوزه کوچک و سری در آمریکا به هواپیماهایی تبدیل کرده که در سراسر جهان خدمت می‌کنن.


۳: لاکهید مارتین F-22 رپتور

در حالی که هواپیماهای قدیمی‌تری مثل B-2 و F-117 کند بودن و خیلی چابک نبودن، F-22 اولین هواپیمای عملیاتی بود که این ویژگی‌های اسپرت‌تر رو با رادارگریزی ترکیب کرد. این کار به خودی خود آسون نبود و F-22 اونقدر مرزهای فناوری رو جابجا کرد که از زمان ورودش به خدمت در سال ۲۰۰۵، به عنوان بهترین جنگنده، بی‌رقیب باقی مونده.

این هواپیما سطح بی‌نظیری از آگاهی موقعیتی و ترکیب داده‌های سنسورها رو با عملکردی خیره‌کننده ترکیب کرده. این هواپیما از تغییر بردار رانش برای انجام مانورهایی که غیرممکن به نظر می‌رسن استفاده می‌کنه و می‌تونه با سرعت‌های بسیار بالا بدون نیاز به پس‌سوز پرواز کنه، قابلیتی که به «سوپرکروز» معروفه.


۳: لاکهید مارتین F-22 رپتور

این هواپیما به طور گسترده به عنوان بهترین جنگنده، به خصوص در حوزه نبردهای هوا به هوا، شناخته میشه و تو تمرین‌های شبیه‌سازی شده نبرد هوایی با نتایج فوق‌العاده عجیب و غریب به نفع خودش، همیشه پیروز میدونه. F-22 برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ در عملیات «اراده ذاتی» علیه نیروهای داعش، در نقش تهاجم زمینی به کار گرفته شد. اولین «شکار» هوا به هوای اون در سال ۲۰۲۳ علیه یه بالون شناسایی بدون سرنشین چینی بود.

پیکربندی طراحی F-22 فوق‌العاده تأثیرگذار بوده و اکثر جنگنده‌های مدرن غیرروسی، در شکل کلی‌شون شباهت‌های زیادی به اون دارن. هواپیماهایی مثل TAI TF Kaan ترکیه، J-20 چین، F-35 آمریکا، KF-21 کره و بقیه، همگی چندین ویژگی طراحی رو که F-22 پیشگامش بوده، به ارث بردن.


۲: نورثروپ B-2 اسپیریت

شرکت نورثروپ از قبل از پرواز نورثروپ N-1M در سال ۱۹۴۰، در حال تحقیق روی هواپیماهای تمام‌بال بود. مزایاش واضح بود: هر قسمت از هواپیما به ایجاد نیروی برآ (لیفت) کمک می‌کرد و طراحی می‌تونست خیلی ساده باقی بمونه. یه بال پرنده احتمالاً بازدهی و در نتیجه برد بیشتری نسبت به یه طرح معمولی مشابه ارائه میده.

تو آلمان هم علاقه زیادی به طراحی بال پرنده وجود داشت و در پایان جنگ، شرکت هورتن یه نمونه اولیه جنگنده-بمب‌افکن جت بال پرنده به نام Ho 229 رو به پرواز درآورد. شرکت نورثروپ بعد از جنگ، بمب‌افکن‌های بزرگ بال پرنده رو به نیروی هوایی آمریکا پیشنهاد داد، اما رد شدن. با این حال، این تلاش‌ها هدر نرفت، چون در نهایت یه بمب‌افکن بال پرنده از اون‌ها انتخاب شد. طراحی بال پرنده بدون دم، با نبود دم عمودی (که یه قسمت خیلی تو چشم برای رادارهای فضوله)، برای هواپیماهای رادارگریز عالی از آب در اومد.


تمام تلاش‌ها برای رادارگریز کردن B-2 انجام شد، از جمله استفاده از مواد و تکنیک‌های ساخت فوق‌العاده عجیب و غریب. این تلاش‌ها ارزون نبود و هر B-2 حدود ۲ میلیارد دلار هزینه داشت. با پایان جنگ سرد و هزینه‌های سرسام‌آور، در مجموع فقط ۲۱ فروند از این هواپیما ساخته شد.

B-2 با برد بین‌قاره‌ای، توانایی حمل بیش از ۱۸۰۰۰ کیلوگرم سلاح و درجه بالای بقا در برابر پدافندهای هوایی مدرن، همچنان بخش مهمی از قدرت هوایی آمریکاست. B-2 در کنار B-52، تنها بمب‌افکن‌های دوربرد آمریکا هستن که قادر به پرتاب سلاح‌های هسته‌ای‌ان.


۱: نورثروپ B-21 رِیدِر

وقتی نورثروپ B-21 رِیدِر اولین پروازش رو در نوامبر ۲۰۲۳ انجام داد، اولین بمب‌افکن جدید آمریکایی بود که بعد از ۳۴ سال به پرواز درمی‌اومد. اینکه اینقدر شبیه به بمب‌افکنی بود که ۳۴ سال قبلش پرواز کرده بود، یعنی نورثروپ B-2، گواهی بر درستی و استحکام طراحی «بال پرنده» است.

تفاوت‌های اصلی بین B-21 و B-2 به این برمی‌گرده که B-2 برای مأموریت‌های ارتفاع پایین تقویت شده بود. پرواز در ارتفاع پایین راه سنتی برای به حداقل رسوندن دیده شدن توسط رادارهای دشمنه؛ فکر می‌کردن اگه ایده‌های جدید رادارگریزی B-2 شکست بخوره، می‌تونه به پرواز در ارتفاع پست تکیه کنه. تقویت B-2 برای چنین پروازی، وزن خیلی زیادی اضافه کرد، شکلش رو تغییر داد و رادارگریزی‌ش رو کم کرد. B-21 از نیاز به پرواز در ارتفاع پست آزاده.


۱: نورثروپ B-21 رِیدِر

B-21 خیلی کوچیکتر و سبکتر از B-2 هست و شکل کلی ساده‌تری داره. حداکثر وزن B-2 حدود ۱۷۰,۶۰۰ کیلوگرم تخمین زده میشه، در حالی که این عدد برای B-21 فقط ۸۱,۶۴۷ کیلوگرمه. طول بال B-21 چهل متره در مقایسه با ۵۲ متر B-2.

B-21 یه بمب‌افکن دوربرده که برای استفاده از سلاح‌های متعارف و هسته‌ای ساخته شده. B-21 هنوز وارد خدمت عملیاتی نشده اما در حال حاضر سه هواپیمای آزمایشی وجود داره، دو تا برای تست‌های پروازی و یکی برای تست‌های زمینی. امید میره که این هواپیما حدود سال ۲۰۲۷ وارد خدمت بشه، تاریخی که همین الان هم با تاخیر مواجه شده، هرچند پروژه‌های هواپیماهای نظامی پیشرفته هیچ‌وقت طبق برنامه پیش نمیرن.