آیرودینامیک و زیبایی معمولاً با هم رفیقن، برای همین هم کلی هواپیمای خوشگل داریم اما یه گوشه آشیانه، خجالتزده قایم شدن، یه باغوحش کامل از ماشینهای پرنده عجیب و غریب. ما رفتیم سراغ ده تا از زشتترینهاشون و دیدیم که داریم عاشق این موجودات با شخصیت و عجیب و غریب مهندسی میشیم.
۱۰: فیرچایلد ریپابلیک ای-۱۰ تاندربولت ۲
شاید عجیبترین ویژگیش، نصب موتورهای دوقلوی توربوفن توی غلافهایی بالای بدنه عقبی باشه. این کار شانس مورد هدف قرار گرفتن موتورها رو کم میکنه و اگه یکی از موتورها آتیش بگیره، آتیش به اون یکی سرایت نمیکنه. البته اینجوری یه کم قیافهاش مسخره به نظر میاد.
ای-۱۰ فقط در رتبه دهم قرار گرفته چون خیلیها (از جمله خود نویسنده) از قیافه سرسخت و هدفمندش خوششون میاد. شاید خوشگل نباشه، ولی کاملاً خاصه و ظاهری به اندازه خودش ترسناک داره. این هواپیما ثابت کرده که یه هواپیمای ضد تانک و پشتیبانی هوایی نزدیک موثره و برای همین سربازان ارتش آمریکا عاشقش هستن - هرچند نیروی هوایی که ازش استفاده میکنه همیشه این حس رو نداره و اون رو ناامیدکننده و از رده خارج میدونه.
۹: برنلی یوبی-۱۴
وینسنت برنلی اولین هواپیماشو در سال ۱۹۱۵ ساخت. تلاشهای اولیهاش برای فروش یه جنگنده دوباله نظامی شکست خورد، اما یکی از اونها رو اداره پلیس نیویورک خرید و این هواپیما به یکی از اولین هواپیماهای پلیس تبدیل شد. بعد از اون، شروع به ساخت یه سری هواپیمای خیلی غیرمعمول کرد.
یه نسخه خیلی تغییر یافته از طرح یوبی-۱۴بی با مجوز در بریتانیا توسط شرکت کانلیف-اون ایرکرفت با نام اوای-۱ کلاید کلیپر (توی عکس) ساخته شد. فقط یه دونه کلاید کلیپر ساخته شد که اولش به خاطر مسافت زیاد برای بلند شدن و کیفیت ساخت پایین، در آزمایشها رد شد. بعدها به عنوان وسیله حمل و نقل شخصی ژنرال دوگل تغییر کاربری داد. آخر سر هم در مصر رها شد و در جشنهای پیروزی بر ژاپن در سال ۱۹۴۵ سوزونده شد.
۸: بوئینگ ایکس-۳۲
دلایل زیادی برای زشتی ایکس-۳۲ وجود داره. یکیش «نسبت ظرافت» یا fineness-ratio هست، یه کلمه باکلاس تو هوانوردی که به باریک بودن هواپیما اشاره داره. هواپیماهای باریک معمولاً عملکرد بهتری در سرعتهای مافوق صوت دارن، اما ایکس-۳۲ اولویتهای دیگهای داشت، مثل حمل سلاح در داخل بدنه و بلند شدن و فرود عمودی، که باعث شد یه شکل و شمایل تپل مپل پیدا کنه.
بال ضخیم و گوژپشت و بدقوارهاش مقدار زیادی سوخت حمل میکرد و کنترل هواپیما در سرعت پایین رو بهتر میکرد. نسخه تولیدی پیشنهادی اف-۳۲ قرار بود بالهای متعارفتر و کمی خوشفرمتر داشته باشه. ورودی هوای عظیم و دهنگشاد و دماغ بریده ایکس-۳۲ دلیل دیگهای بود که بعضیها اون رو زشت میدونستن، هرچند نظرات متفاوته و خیلیها هم اون رو بامزه و دوستداشتنی میدونن.
۷: بریتیش ایرواسپیس نیمراد AEW. 3
قبل از این، کامت با موفقیت به نیمرادهای MR1 و R1 برای نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا تبدیل شده بود که به عنوان هواپیماهای گشت دریایی و شناسایی عالی عمل میکردن. وقتی نیروی هوایی به شدت به یه ایستگاه رادار هشدار سریع پرنده جدید برای جایگزینی شاکلتونهای قدیمی نیاز پیدا کرد، نیمراد انتخاب طبیعی بود.
سال ۱۹۸۰ بود که AEW.3 اولین پروازش رو انجام داد و کامپیوترهای نسبتاً محدود اون زمان برای هماهنگ کردن و پردازش تمام دادههای رادار به مشکل خوردن. پروژه AEW.3 بعد از خرج ۱ میلیارد پوند (حدود ۲ میلیارد دلار اون زمان) لغو شد. بعدها بریتانیا سعی کرد یه نیمراد پیشرفته دیگه به اسم MRA.4 بسازه که اون هم بعد از خرج ۳.۴ میلیارد پوند (حدود ۷ میلیارد دلار) لغو شد. آخرش هم بریتانیاییها رفتن و همون E-3 رو آماده خریدن، کاری که احتمالا از همون اول باید میکردن.
۶: ایوییشن تریدرز ATL-98 کارویر
قبل از اون، هواپیمای بریستول فریتر این کار رو انجام میداد، اما تا اواسط دهه ۱۹۵۰، سودآوری این هواپیمای سهخودرویی و بزرگتر شدن ماشینها، نشون داد که به یه چیز بزرگتر و بهتر نیاز هست. اینجا بود که کارویر وارد صحنه شد، و به طرز وحشتناکی هم زشت بود.
این هواپیمای جدید برای حمل پنج خودروی متوسط انگلیسی و ۲۵ مسافر طراحی شده بود. اولین پروازش رو در ۲۱ ژوئن ۱۹۶۱ انجام داد. اسم هواپیما کارویر (Carvair) بود (ترکیبی از Car-via-air یعنی ماشین از طریق هوا). ۲۱ هواپیما به کارویر تبدیل شدن که از این تعداد، رقم نگرانکننده هشت تاشون در سانحه نابود شدن. کارویر با اون قیافه خاصش دیگه بازنشسته شده.
۵: ایرباس بلوگا استی
ایرباس یه شرکت بینالمللیه که هواپیماهای مسافربری میسازه و در اصل متعلق به دولتها و شرکتهای اروپایی بود. برای همین، قطعاتی که در کارخانههای مختلف ساخته میشن، باید برای مونتاژ نهایی جابجا بشن. سریعترین راه از طریق هواست، اما بعضی قطعات اونقدر بزرگن که تو هواپیماهای ترابری استاندارد جا نمیشن.
بلوگا که با نام ای۳۰۰-۶۰۰استی سوپر ترنسپورتر هم شناخته میشه، اولین بار در سال ۱۹۹۴ پرواز کرد. میتونه تا ۴۰ هزار کیلوگرم بار حمل کنه و حداکثر بردش ۱۶۵۰ کیلومتره. این هواپیما قابلیت جابجایی اشیائی به طول ۳۹ متر و ارتفاع ۷ متر رو داره.
۴: ترانساویا پیال-۱۲ ایرتراک
ایرتراک که توسط شرکت استرالیایی ترانساویا ساخته شده، از روی بنت ایرتراک توسعه پیدا کرد و اولین بار در سال ۱۹۶۵ پرواز کرد. این یه هواپیمای کشاورزیه که معمولاً برای سمپاشی محصولات استفاده میشه. ایرتراک، با اینکه طراحی خوبی داره، از نظر ظاهری حداقل میشه گفت گیجکننده است؛ ترکیبی از ویژگیهای نامحتمل که بیننده رو متحیر میکنه.
این ماشین خیلی عجیب به نظر میرسه، چون کابین خلبانش بالای موتور قرار گرفته و به نظر میاد دم افقیش به دو قسمت تقسیم شده. ظاهر عجیب و غریب پیال-۱۲ برای فیلمهای علمی-تخیلی آخرالزمانی ایدهآله و این هواپیما در فیلم «مکس دیوانه: فراتر از گنبد رعد» محصول سال ۱۹۸۵ هم حضور داشت.
۳: استیپا-کاپرونی
هرچند این هواپیما که در سال ۱۹۳۲ پرواز کرد، کنترل خوبی در سرعت پایین داشت، بیصدا بود و نرخ صعود بالایی برای یه هواپیما با قدرت و بار بال مشابه داشت، اما بیشتر این مزایا با افزایش مقاومت هوای شکل کلی هواپیما خنثی شد و به همین دلیل این ایده دیگه دنبال نشد.
استیپا-کاپرونی با اون شکل فوقالعاده کوتاهش، بیشتر شبیه یه تصویر کارتونی از هواپیما بود تا یه طرح آزمایشی واقعی. فنهای کانالی ناپدید نشدن و بعدها در کشتیهای هوایی، پهپادها، هاورکرافتها و دیگر هواپیماهای آزمایشی ظاهر شدن.
۲: مکدانل ایکساف-۸۵ گابلین
بی-۳۶ اونقدر برد زیادی داشت که یه جنگنده اسکورت معمولی براش غیرعملی بود، اما بردن یه جنگنده انگل برای دور کردن هر هواپیمای متخاصمی که جرأت رهگیری داشته باشه، یه موضوع کاملاً متفاوت بود. به همین دلیل ایکساف-۸۵ گابلین، که با اختلاف زیاد کوچکترین جنگنده جتیه که تا به حال پرواز کرده، به وجود اومد.
گابلین که به طرز وحشتناکی زشت بود، بالهای تاشو و ارابه فرود نداشت و به جای اون به مکانیزم ذوزنقهای هواپیمای مادر متکی بود. نیروی هوایی آمریکا تحت فشار برای کاهش هزینهها، پروژه ایکساف-۸۵ رو با اشاره به عملکرد نسبتاً متوسط و مهارت بالای خلبان مورد نیاز برای اتصال مجدد به هواپیمای حامل، لغو کرد. این پایان کار گابلین تخممرغی شکل بود.
۱: پیزدال ام-۱۵ بلفگور
ام-۱۵ که در ارتفاع خیلی پایین بر فراز زمینهای کشاورزی دورافتاده و بیروح پرواز میکنه و دود ازش بلند میشه، میتونه یه استعاره خیلی ملموس از دوران کمونیسم باشه. ریشههاش در هالهای از ابهام قرار داره - به گفته یکی از مهندسانی که اون زمان در میلتس کار میکرد، بخشی از مشخصات اصلی برای یه هواپیمای جنگ شیمیایی بود تا شورشها یا انقلابها رو وحشیانه سرکوب کنه.
اسم غیررسمی «بلفگور» به طور کنایهآمیزی توسط آندژی آبراموویچ به یه نماینده فروش داده شد، در اشاره به «شبح لوور»، وقتی ازش پرسیدن که این مدل اسمی داره یا نه. هرچند این اسم در خارج از کشور خیلی استفاده میشه، اما در لهستان معمولاً با همون اسم مدلش شناخته میشه. این هواپیما به همراه کوآندا ۱۹۱۰ و نمونه کپی اسکریمن ساسکوآچ ۱۹۲۹ تایپروینگ، یکی از معدود جتهای دوباله موجود بود.
منابع: توییتر جو کولز / کتاب Hush-Kit Book of Warplanes